وداع
خداوندا
تو را به خاطر:
داده هايت
نداده هايت
وگرفته ها يت
شكر و سپاس
كه داده هايت رحمت
نداده هايت حكمت
وگرفته هايت امتحان است
خداوندا
تو را به خاطر:
داده هايت
نداده هايت
وگرفته ها يت
شكر و سپاس
كه داده هايت رحمت
نداده هايت حكمت
وگرفته هايت امتحان است
برگ گل زان گلرخ رخسار یادم میدهد
چون روم در کوه تا از یاد او فارغ شوم
می خرامدکبک زان رفتار یادم میدهد
هر کجا بینم گلی با خار میسوزم که آن
همدمی یار با اغیار یادم میدهد
داستان تیشه ی فرهادو کوه بیستون
خار خار سینه ی افکار یادم میدهد
چون روم در گلستان کز خویش آسایم دمی
بانک بلبل ناله های زار یادم میدهد
رسته بودم از جفایش وه که جور روزگار
باز خونریزی آن خونخوار یادم میدهد
جان شیرین سوزدم چون شعر محیی بشنوم
زانکه شیرینی آن گفتار یادم میدهد